در میان کارگردانان سینما افرادی هستند که از آنان به عنوان کارگردانان مولف یاد می شود.
ین افراد دارای آگاهی ، هوش و استعداد خدادادی در زمینه فیلم سازی هستند و با توانائی های خود سبکهای نوینی را در مبحث فیلم سازی تالیف می کنند به گونه ای که سبک فیلم سازی آنها به عنوان الگو مورد استفاده دیگران قرار می گیرد.در دنیای بازی های رایانه ای نیز افرادی وجود دارند که می توان آنان را مولفان این عالم نامید.

David Cage
David Cage از آن دسته کارگرادنانی است که کاملاً برروی لبه تیغ حرکت می کند و انتقادات اخیر از آثار او کاملاً موید این نکته است.کیج که علاقه زیادی به کارگردانی فیلم های سینمائی دارد تلاش کرده در تمامی آثارش به نحوی عالم سینما و بازی های رایانه ای را فراتر از اساز دیگر انتقادات وارده به گیم پلی استفاده نامناسب تانداردهای کنونی به یکدیگر پیوند بزند.Beyond two Souls ) BTS) نیز با تبیعت از این طرز تفکر نشان می دهد انتقادات اخیر هیچ گونه خللی در اراده کیج وارد نکرده و او همچنان به دنبال استاندارد سازی سبک خود در صنعت است و آینده خواهد گفت که آیا کیج کارگردانی مولف در دنیای بازی های رایانه ای است یا خیر.
BTS راوی داستان دختری به نام جودی هولمز است ، کودکی ۸ ساله است با توانائی های عجیب و غریب که به کمک نیروی ماورائی به نام Aiden پدید آمده است.این نیرو دارای هویتی مستقل از جودی است و در عین حال می تواند در تسخیر جودی در آمده و قدرت ماورائی به او ببخشد.

بازی BTS دارای ماهیتی دوگانه است در روی اول سکه که اتفاقاً بخش غالب بازی است موضوع دارای بعد روانشناختی است.نویسنده تلاش کرده مصائب ۱۵ ساله دختری را به نمایش بگذارد که به علت داشتن توانائی های ماورائی ، توسط جامعه طرد شده و از حقوق اولیه زندگی خود محروم گردیده است این بعد عموماً در غالب سینمائی روایت می شود.بعد دیگر که در غالب گیم پلی جای می گیرد جهت بخشی توانائی های جودی و سوء استفاده های جامعه از وی را به نشان می دهد و در این میان دانشمندی به نام Nathan Dawkins (با بازیگری ویلیام دافو) نقش اساسی را ایفاء می کند.
نحوه روایت داستان همانند پازل طراحی شده و با Flashback و Forward های متعدد قطعات مختلف این پازل داستانی کامل می شود.این شیوه روایت ضمن اینکه بازی را از یکنواختی خارج می کند به همان اندازه نیز موجب از هم گسیختگی داستان می گردد و اغلب اوقات خط سیر داستان از دست بازیگر در می رود.

گیم پلی بازی اصلی ترین چالش پیش روی سازندگان است.با توجه به انتقادهائی که اخیراً به نحوه گیم پلی بازی های دیوید کیج وارد آمده انتظار می رفت BTS عنوانی متفاوت با آثار قبلی این کارگردان شهیر باشد اما به نظر می رسد اتهام های وارده در خصوص ساختار شکنی کیج نه تنها نتوانسته او را از مسیرش منحرف کند بلکه حریص تر از گذشته عنوان جدیدش را با عناصر سینمائی ترکیب کرده است. حقیقت این است که گیم پلی بازی BTS به سبک Interactive Video ساخته شده و در مقایسه با سایر سبکها آزادی عمل بسیار کمتری را در اختیار بازیباز قرار می دهد و در اکثر مواقع گیم پلی بازی در فشردن چندین کلید محصور باقی می ماند .گرچه آزادی عمل نسبت به بزی هائی نظیر Heavy Rain و Fahrenheit بیشتر است. از دیگرمشکلات گیم پلی استفاده نا مناسب از QTE در بازی است گرچه این تمهید گهگاه موجب افزایش ضربان قلب بازیباز می شود اما به همان نسبت موجب آزار وی نیز می شود چرا که در زمانهائی نیاز به شخص دیگری پیدا می کنید تا به شما در زدن کلیدها کمک کند!!!

ظاهراً درسهای دیوید کیج درس های لازم ازایرادهای وارده به Heavy Rain در زمینه فشردن چندین کلید به صورت همزان فرا نگرفته است.
سبک بازی به کرات در جریان روایت داستان تغییر می کند اما این رویکرد نسبت به تجربیات پیشین یک بازیباز بسیار ناقص به نظر می آید.به عنوان مثال جودی گاهاً وادار به انجام مبارزات تن به تن می شود اما پتانسیل نهفته در تغییر سبک به علت عدم پرداخت مناسب و با توجه به کلید زنی های عجیب و غریب به هدر می رود.در جائی دیگر موضوع مخفی کاری در دستور کار قرار می گیرد اما این قابلیت هم بدون پرداخت صحیح به حال خود رها می شود و استفاده لازم از این تغییرات حاصل نمی شود.به نظر می رسد در تصورات سازنده، تغییر سبک راهکاری برای پوشش کاستی های بازی بوده است اما عدم اجرای صحیح آن ضربات ناخوشایندی را به گیم پلی وارد نموده است.
همانگونه که پیشتر گفتم داستان به صورت نامتقارن روایت می شود و این روایت ناهمگون موجب فراز و فرودهای بسیار در جریان بازی می شود.گاهی اوقات هیجان در بازی به اوج می رسد و بلافاصله در مرحله بعد فروکش می کند.این تغییرات ناگهانی غالباً هیجان را از بین می برد و موجب کاهش کیفیت گیم پلی می گردد.از طرفی علیرغم وجود ۲۳ پایان مختلف برای بازی کاملا مشخص است که نحوه انتخاب وقایع تاثیر گذاری خود را در این بازی به میزان زیادی از دست داده است در حالیکه در بازی Heavy Rain تعادل مناسبی در نحوه انتخاب بازیباز دیده می شد.

بحث آخر در خصوص گیم پلی به نحوه کنترل Aiden باز می گردد.وجود Aiden و قابلیتهای آن یکی از جذابترین بخش های بازی به شمار می رود گرچه قابلیتهای مشابه آنرا در بازی The Darkness دیده ایم اما از آن می توان به وجه تمایز BTS با سایر بازی ها یاد کرد.بزرگترین مشکل استفاده از Aiden به نحوه کنترل آن باز می گردد.تعداد دفعاتی که کنترل Aiden از دست بازیباز خارج می شود کم نیست و مدتی زمان لازم است تا جهت حرکت این نیروی سرکش را بیابد. به همین منوال کنترل شخصیتهای اصلی بازی نیز دچار مشکل هستند بارها دیده می شود که جودی نسبت به فرمانهای ارسال شده از سوی بازیباز عکس العمل به موقع نشان نمی دهد و برای رسیدن به محل مورد نظر بازیباز را به دردسر می اندازد.

در بعد گرافیکی بدون شک BTS یکی از ۵ گرافیک برتر نسل را به تصویر می کشد.آنچه که بیش از همه در گرافیک باز جلوه می کند نمایش احساسات در چهره ها است.دقت به جزئیات چهره ها از جمله نکات مورد علاقه کیج به شمار می رود و در BTS این مورد به بهترین نحو احساسات را به بازیار منتقل می کند.موشن کپچر انجام شده از شخصیتها بسیار دقیق و تاثیر گذار است به همین منوال انیمیشن های بازی جذاب و زیبا طراحی شده اند.البته ایرادی نیز در هنگام چرخش ناگهانی شخصیتها وارد است به نحوی که احساس غیر طبیعی بودون به بازیباز دست می دهد.طراحی مراحل بسیار زنده و پویا انجام پذیرفته است.ضمن اینکه نور پردازی بسیار زیبای بازی در کنار رنگ بندی مناسب ، نقش اساسی در پویائی گرافیک ایفا می کند.با چشم پوشی از برخی کاستی ها در مجموع شاید بتوان گرافیک بازی را بتوان از اصلی ترین کاندیداهای گرافیک برتر نسل هفتم دانست.

زمانی که Normand Corbeil مشهور و خالق موسیقی هائی جادوئی Heavy Rain در میانه راه ساخت موزیکهای بازی BTS درگذشت شک و تردیدهای بسیاری در خصوص خلق موسیقی های درخور BTS پدید آمد اما کوانتیک دریم با انتخاب های به جا و دعوت از Lorne Balfe (سازنده موسیقی بازی Assassins Creed III و فیلم The Dark Knight Rises) و موسیقی ساز افسانه ای Hans Florian Zimmer (با آثار درخشانی نظیر فیلم Gladiator ، Lion King و …) به خوبی جای خالی Corbeil پر کرده اند.موسیقی های متن بازی BTS جزء آثار ماندگار و درخشان بازی های کامپیوتری است.
گرچه در دنیای بازی های رایانه ای هدایت بازیگران مفهومی ندارد اما دیوید کیج به لطف بازیگری الن پیچ و ویلیام دافو دنیای کارگرادنی را به دنیای بازی های رایانه ای پیوند زده است.بدون شک درخشش بازیگر هالیوودی این بازی یعنی الن پیچ در درخشان شدن اثر نقش به سزائی داشته است.صدای هر دو بازیگر فوق نیز حال و هوای خاصی به بازی بخشیده و کیفیت آنرا افزایش داده است.
در مجموع چه بخواهیم یا نه ، دیوید کیج مشغول پی ریزی ستونهای سبکی است که محوریت آن بر سینمائی بودن اثر استوار گردیده است .اگر از منظر فوق به بازی BTS نگاه کنیم با اثری جذاب در زمینه گیم پلی مواجه هستیم و اگر دیدگاه خود را مبتنی بر سبکهای شناخته شده تنظیم کنیم با اثری کاملا نا شناخته روبرو می شویم که در ارائه ابتدائی ترین عناصر سایر سبکها نیزبا مشکل مواجه است.
+ گرافیک فوق العاده زیبا ، صداگذاری عالی و موزیکهای متن بسیار زیبا ، داستان بکر و زیبا ، تنوع در شیوه روایت داستان
– وجود برخی مشکلات در گیم پلی ، کاسته شدن اثر بخشی انتخاب ها در جریان بازی ، اتکا غیر معمول به QTE
امتیاز بازی:
۸ از ۱۰