نیل دراکمن: وقتی پدیده ی محبوبی خلق کنید،همیشه افرادی هستند که از آن متنفر باشند.
نیل دراکمن بازیسازی خوش ذوق و توانمند است. مولف و کارگردانی بزرگ که تمام آثارش مطلقا از شاهکارهای بی بدیل دوران بوده اند. فعالیت حرفه ای او در سال ۲۰۰۴ از زمان پیوستن اش به ناتی داگ شروع شد و با کار بر روی عناوینی چون جک ۳ و جک x شایستگی های خود را اثبات کرد تا بتواند به پروژه های بزرگ تر این استودیو راه یابد. در سال ۲۰۰۷ بعنوان یکی از طراحان اولین نسخه از بازی انچارتد به تیم امی هنیگ پیوست و توانست همکاری نزدیکی با او چه در زمینه طراحی و چه در زمینه نویسندگی داشته باشد. بعد از این موفقیت، نیل دراکمن در سال ۲۰۰۹ با همکاری بروس استرالی (Bruce Straley) که بعدها به یک زوج افسانه ای تبدیل شدند، یکی از بهترین بازیهای تاریخ یعنی Uncharted 2 را عرضه کردند که موفقیتهای بی سابقه ای را برای آنها به همراه داشت. بازی با میانگین امتیازات ۹۶ و کسب جوایز متعدد از جمله بهترین بازی سال، دوره ای جدید را برای ناتی داگ و خالقان توانمدش آغاز کرد. بعد از این موفقیت چشم گیر، ناتی داگ برای اولین بار تصمیم گرفت کارکنان خود را به دو گروه تقسیم کند. گروه اول به رهبری امی هنیگ مشغول ساخت قسمت سوم از سری بازیهای انچارتد شدند و گروه دوم نیز قصد داشتند دنباله ای برای جک و دکستر بسازند. گروم دوم که همان استارلی و دراکمن باشند، خیلی زود پی بردند که جک و دکستر نمی تواند جوابگوی انتظار طرفداران باشد. بنابراین آنها رویاهایشان را در یک IP جدید جستجو کردند که نام آن عنوان، شاهکاری چون The Last Of Us بود. عنوانی پیشرو که چه در زمینه کارگردانی و چه در زمینه داستان سرایی، یکی از تحسین شده ترین و به یادماندنی ترین عناوین تاریخ مدیوم لقب گرفت. ایده ی ساخت بازی نیز در نوع خود بسیار جالب بود. روزی دراکمن و استارلی مشغول تماشای مستند مشهور Planet Earth بودند که در آن گروهی مورچه از نوعی قارچ انگلی تغذیه می کردند. اما دیری نمی گذرد که این مورچه ها تلف می شوند. مورچه های نگون بخت، کنترل مغز و بدن خود را از دست می دهند و در محلی بسیار دورتر از خانه شان از بین می روند. این مستند جرقه ای می شود برای ساخت یک شاهکار ماندگار. کارگردانان توانمند این گونه اند و اینگونه ایده های خودشان را سر و شکل می دهند. اما نکته ای بسیار جالب توجه و البته شنیدنی این بود که در زمان ساخت بازی، دختر دراکمن متولد شد. علاقه بی نهایت او به دخترش به طور “ناخوداگاه” در اثر جاری می شود و رابطه پدر و دختری که برآمده از عشق و زندگی خالق است در قصه نقش می بندد. این همان بحث فرم در هنر است که از تجربه زیستن بدست می آید. بازی همانگونه که همه می دانیم با میانگین امتیازات ۹۵ از بهترینهای تاریخ لقب گرفت و برای اولین بار در مدیوم، فرم را پدیدار کرد. بعد از این بازی، این زوج افسانه ای در سال ۲۰۱۶ پایان یک سری محبوب دیگر را رقم زدند. Uncharted 4 تکامل فلسفه ی بازیسازی ناب آنها بود. این اثر همچنان با گرایشاتی برآمده از زندگی، ساخته و پرداخته شد و حسن ختامی بی نظیر بر یک سری محبوب بود. بازی با میانگین امتیازات ۹۳ بسیار خوش درخشید و با کسب جوایز متعدد، ادامه ای بر موفقیتهای یگانه ی خالقان اش شد.

مطمعنا طرفداران بعد از ساخت عنوانی چون Uncharted 4، فقط به یک چیز فکر می کردند که آن هم معرفی قسمت دوم شاهکاری چون The Last Of Us بود. اما زوج افسانه ای دراکمن یعنی بروس استارلی از تیم جدا شده بود و این بازیساز توانمند می بایست خود به تنهایی بار سنگین توقعات را بر دوش بکشد. او برای ساختار شکنی و دگرگون کردن رسالت و ماهیت دنیای بازی، هیچ واهمه ای نداشت و با غیر منتظره ترین ساختار روایی، قسمت دوم بازی را عرضه کرد و باز هم شاهکاری دیگر را از خود برجای گذاشت. بازی در سال ۲۰۲۰ عرضه گشت و با میانگین امتیازات ۹۳ تحسینهای بسیاری را به همراه داشت. او نه تنها کارگردان و نویسنده ای توانمند است، بلکه مهندسی فوق العاده در طراحی بازی است. او مدام در آثارش در ارجاعات بینامتنی و زیر متنی به واکاوی مسائل ساده و پیچیده ی پرسوناژهای داستانی اش می پردازد. نگاه پدیدار شناسانه او بسیار ساده و در حین حال منحصربه فرد است. دراکمن به هیچ عنوان خود را از بزرگان صنعت بازی جدا نکرده است و رابطه ی بسیار خوبی با آنها دارد. دراکمن شیفته سم لیک نویسنده و خالق بازیهایی چون مکس پین و آلن ویک است و حتی او را الگوی خود می داند. این بازیساز برجسته اکنون نائب رئیس کمپانی ناتی داگ است و برای نسل نهم کنسولهای خانگی نیز بسیار هیجان زده است. با این کارنامه ی درخشان، هیچ شکی وجود ندارد که این بازیساز نابغه ی عصر معاصر، از بزرگان هنر هشتم است.
بازیبازان محترم : برای مطالعه تمامی مقالات آقای حسن نصراللهی می توانید به کانال تلگرامی ✍️Art Of Game✍️ مراجعه کنید.